گناه خوب؛ گناه منظم، امن، سالم و متعهدانه!

در آمستردام محله معروفی به نام Red light هست. با نزدیک شدن به غروب آفتاب کسب و کار در این خیابان(محله) مشهور شروع می شود و چراغهای قرمز ، لیوان بزرگ کف کرده و بوی ماری جوانا که همه جا را پر کرده و ترکیب اینها؛ اصلی ترین عامل شهرت آمستردام در اروپا و جهان است. 

قبل از غروب از این محله رد می شدیم. با صاحب یکی از کافه ها که مشغول آماده شدن برای یک شب پررونق دیگر بود کمی گپ زدیم. گفت که در مرکز آمستردام حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ کافه هست. حدود ۸۰۰۰(دارای مجوز قانونی و بیمه، موظف به پرداخت مالیات) نفر روسپی در این محله هست اما مجموع روسپی ها به ۲۰۰۰۰ نفر می رسند. البته غیر این افراد که تن فروشی می کنند و در بخش خدماتی مشغول هستند همین تعداد شغل هم در کافه ها و فروشگاه های محصولات ...، بخشهای امنیتی و مالی و شغلهای وابسته به این محله فعال هستند.

از صاحب کافه پرسیدم که «چند ساله این محله فعاله؟» گفت: «خبر نداره از چه زمانی شروع شده، اما پدر و پدربزرگش که کافه دار بودند تعریف می کردند این محله به مکان روسپیان مشهور بوده(برخی قدمت این محله را تا ۵۰۰ سال می دانند اما شاید تاریخ دقیق از دهه های آغازین قرن نوزدهم باشد)

پرسیدم که: «چی باعث شده این همه سال اینجا پا برجا بمونه؟» جواب عجیبی داد و گفت: «چند تا چیز باعث شهرت این محله شده. نظم، امنیت و رعایت بهداشت(سلامت) و تعهد روسپیان در کارشون باعث شده که مشتری ها از تمام جهان که به اینجا میان راضی باشن و دوباره بیان و به دیگران هم پیشنهاد کنن که حتما به آمستردام بیان»

در مورد نظم درست می گفت چون از ماموران پلیس هم که پرسیدیم گفتند که هر شب طبق برنامه از نزدیک غروب شروع می شود و تا نیمه شب بین ساعت ۱ تا ۲ محله تعطیل می شود. به لحاظ امنیت هم غیر از ماموران خصوصی، تعداد قابل توجهی مامور پلیس در حال گشت زنی بودند. به لحاظ بهداشت هم شاید وجود روسپیانی که پنجاه سال سابقه کار در این محله را داشتند گواهی بر مناسب بودن سطح بهداشتی محله داشت(به استناد گفته های صاحب کافه)؛ وگرنه تا به حال باید بر اثر انواع و اقسام بیماریها مرده باشند. چون مشتریانی از سراسر جهان داشته و دارند.

کم کم ساعت به سمت بازگشایی محله می رفت و باید از آنجا دور می شدیم. اما ذهنم پیش نکات صاحب کافه جا مانده بود. 

نظم، امنیت، تعهد و سلامت(بهداشت)!

آیا اینها خوب هستند؟ اگر خوب هستند چطور باعث رونق و استمرار یک محله سراسر سکس و شراب و گراس درSin city یعنی آمستردام شده اند؟ 

آیا نظم همه جا خوب است؟ امنیت در گناه هم خوب است؟ قطعا اگر این محله این سطح از نظم و امنیت و بهداشت و تعهد در کار را نمی داشت تا این حد جذاب نمی بود و رونق نداشت و از سراسر جهان توریستها را به سمت خودش نمی کشید!

آیا می شود از ساکنین این محله خاص بابت ویژگیهای خوبشان تقدیر کرد؟ آیا می شود گناه منظم، امن، سالم و متعهدانه جراحی کرد و خوبیها را از بدیها جدا کرد؟

شاید گفته شود که ویژگیهایی مانند نظم خوب است و به علت همین خوبی است که وقتی در گناه هم نظم را رعایت کنیم، موفق تر خواهیم بود. خب، حالا سوال این است که گناه موفق تر یعنی گناه منظم بدتر از گناه بدون نظم نیست؟ چطور نظم به عنوان امری خوب، باعث شده است که بدی گناه بیشتر شود و زیان بیشتری برای فرد گناهکار ایجاد شود؟

شاید نظم، امینت، سلامت، تعهد و وجدان کاری و...مفاهیمی ذاتا خوب و درست نیستند! شاید مهم این است که این ویژگی در کجا و برای چه هدف و قصد و غایتی به کار گرفته می شوند!

چندی پیش هم یکی از نجات یافتگان از دست داعشی ها تعریف می کرد که بدترین شکنجه گر داعش فردی بود که همگی به نظم و تعهد و دقت او در شکنجه ایمان داشتند. سر ساعت برای شکنجه می آمد، بر اساس نظم و ترتیبی خاص انواع و اقسام شکنجه ها را انجام می داد و با اینکه خسته می شد اما ذره ای در کارش کم نمی گذاشت و تا آخرین نفر را متعهدانه زجر می داد!